معرفی کتاب مرمت خیال خاطرات استاد مصدق زاده. انگار تا حالا این قدر اصفهان را خوش آب ورنگ ندیده ام،لاجورد ،زرد،فیروزه،سفید،قرمز،…درست مثل نقش فرش هایمان.نمی دانم طرح فرش هایی مساجد از انعکاس نور سقف وگنبد روی زمین است یا طرح فرش ها روی گنبدها افتاده .شهر در نظرم پراز کاشی کاری های رنگی شده.برایم شوق بر انگیز است که انگشتان استاد های قدیمی مثل استاد مصدق زاده،این قدر هنرمند وپر برکت اند.هتل عباسی،مسجد جامع عباسی،مدرسه چهارباغ،آرمگاه پوپ،مسجدسلام،سردرودو منار پامناردردشت،تکیه کازرونی،هلالاحمر،گنبدمسجد رکن الملک،دیگر از هر محله وخیابانی که می گذرم،صدای تیک تیک تیشه کاشی تراش ها را می شنوم که آرام آرام کناره کاشی های رنگی را می تراشند.بر بالای چوب بست،هنرمندانی را می بینم که کاشی های کوچک رنگی را در دل هم جای می دهند.به قول توریست فرانسوی که با فارسی دست وپا بسته شکسته می گفت .(من فکر می کردم این کاشی ها از آسمان افتاده روی گنبد.